بیوگرافی:
بنده حسین عقیقی هستم
٣٤ سال سن دارم
لیسانس حسابداری
ساکن تهران ولی اصالتا به روستای قودجان از شهر خوانسار و استان شهید پرور اصفهان تعلق دارم
از سن ٧ سالگی شروع به فعالیت تعزیه کردم و تعزیه از طریق پدرم و تشویق آیت الله سید مرتضی خاتمی خوانساری به بنده معرفی شد در سال ١٣٧٥ شروع به بچه خوانی در حسینیه حضرت ابوالفضل قودجان کردم
پدر من تعزیه خوان حرفه ای نبود ولی از بچگی به واسطه پدرشان در حسینیه نوکری میکردنند و از مسئولان حسینیه قودجان بودند
قشنگ ترین نسخه ای که واقعا حس من را برانگیخت طفلان حضرت مسلم در مشهد مقدس به همراه برادرم علی بود برای اولین بار در سال ١٣٨٠
واقعا مثل دو تا برادری که همدیگه رو تو صحرا گم کردن همون حس و حال به ما دست داده بود و واقعا هر دو منغلب شده بودیم
ای قافله تند و میروی از برما
آخر ز وفا نما نگاهی ز قفا
وا مانده ایم اندر بیابان امشب
آهسته برو تو کاروان از بر ما
اساتید معاصر و در زنده بسیاری را افتخار همکاری با آنها داشتم اگر بخواهم اسم ببرم حتما در راس آنها استاد دکتر علاالدین قاسمی میتوانم نام ببرم که واقعا شناسنامه بین المللی تعزیه بودن و هستن
و اساتید به نام مثل مرحوم علی ترابی
مرحوم رضا مشایخی
مرحوم خلیل رضایی
و اساتید در قید حیات مثل حاج محمد رضایی و اسماعیل محمدی و احمد عزیز و رضا حیدری میتوان به نیکی یاد کرد
البته بنده یک استاد واقعی و سینه به سینه داشتم و دارم اونم مرحوم برادرم استاد حسن عقیقی هست که واقعا از بچه خوانی تا شهادت خوانی و امام خوانی همواره به من آموزش داد و من را به معنای واقعی به دندان کشید
روحت شاد استاد و برادر و رفیق من
نقشی که واقعا خودم خیلی دوست داشتم نقش حضرت قاسم سال ١٣٨١ در حسینیه قودجان
به خاطر اینکه واقعا با جون دل اجرا کردم و با عشق اجرا کردم
دیدی که خوار و گشتم
بی اعتبار و گشتم
خوار و ذلیل مضطر
در روزگار و گشتم
و در آخر تشکر میکنم از همه اساتیدی که برای من زحمت کشیدن تا من مفهوم عشق و تجربه هنر رو داشته باشم
مخصوصا از استاد علاالدین قاسمی و استاد مرحومم حسن عقیقی برادر بزرگوارم که واقعا به غیر از برادر رفیق و همراه و دوست من بود تشکر کنم و شفاعت من رو هم خدمت اباعبدالله (ع) انجام بده و این روزها خیلی جای خالیش کنار من حس میشه.
بااحترام حسین عقیقی
